اصول ارف شولورک در آغاز قرن 21 چه بوده است؟

یکی از اصول شولورک ارتباط غیر قابل جدا شدنی موسیقی، گفتار و حرکت است. به نظر می رسد از این نوع موسیقی اکتساب مهارت های موسیقیایی از طریق حرکت، بهره گیری از هیجانات، تصویر سازی و مشارکت گروهی است. در نتیجه با چنین برداشتی همگام با تحول کل شخصیت کودک مفاهیم آموزشی شولورک نیز متحول می شود. به علاوه، حرکات جسمانی و حرکات موزون بخش زیر بنایی و ذاتی مفهوم آموزش شولورک را تشکیل می دهد. اگر چه آنها را به شکل ابزار در نشان دادن عناصر موسیقیایی به کار نمی گیرند اما این حرکات به منزله عناصر حیاتی بیان موسیقیایی خود در مکان و زمان مورد نیاز مورد استفاده قرار می گیرد.

 به عبارت دیگر ارف – شولورک مفهومی است که در چهار چوب تعلیم و تربیت هنری معنی می گیرد و روشی منعطف است که ظرفیت در نظر گرفتن نیازهای یادگیری فردی را در خود دارد.

در سال های نخست روش ارف – شولورک اساسا برای کودکان سن مدرسه در مقطع ابتدایی طراحی شده بود در حالی که امروزه فارغ التحصیلان موسیقی و رقص به طور گسترده به کودکان پیش دبستانی و نوجوانان و در مواردی همزمان به کودکان و والدین آنان آموزش می دهند. همچنین کار با بزرگسالان و افراد مسن تر جامعه نیز اخیرا آغاز شده است . در واقع مفهوم تعلیم و تربیت هنری مربوط به گروه اول به سهولت به سمت سازگاری با گستره گروه های مختلف سنی پیش رفته است .

به علاوه ، در این سال ها مربی ارف همواره در انتخاب مواد مورد نیاز برای ترانه ها، شعرها، بازی های حرکتی و شکل های متفاوت حرکات موزون نیازمند مجموعه ای از قطعات جدید تری بوده است . باور اولیه شولورک از پیشرفت ( نظیر : اکتشاف، بداهه پردازی، خلاقیت و ...) بدیهی و امروزی است در حالی توانایی شناسایی مواد آموزشی که متناسب با محتوای آموزشی خاص باشد نیازمند بینش و انعطاف مربی است . همچنین نباید از سهم پیشرفت های اخیر در روانشناسی تربیتی به طور کل و و اختصاصا روانشناسی موسیقی در تاثیر گزاری در این نوع موسیقی چشم پوشی کنیم. و البته به تجربه دریافته ایم که انعطاف ذاتی روی آورد ارف این اجازه را به ما می دهد که به کرات یافته های جدید تحقیقاتی و ابزارهای به روز را در آموزش های خود مشارکت دهیم.

ویژگی های افرادی که امروزه در زمینه آموزش بنیادین موسیقی کار می کنند چیست ؟

با توجه به اینکه روش مورد بحث ما نسبتا جوان است، وجه تمایز افرادی که این موضوع را درس می دهند در این است که به درجات بالاتری از مسولیت پذیری در ساخت دهی و ارائه شیوه هایی که در آن انسان و موسیقی در کنار هم قرار می گیرند دست یافته اند. مواد آموزشی که ما از آن ها استفاده می کنیم برگرفته از قطعات آهنگ سازان نیست و یا از قوانین اجرای روی صحنه تبعیت نمی کند در نتیجه همه چیز وابسته به دیدگاه منعطف و ویژگی های شخصی مربی است. از آنجا که ما به افراد این آموزش را نمی دهیم که با ابزارهای سنتی نوعی از موسیقی را دوباره تولید کنند لذا فعالیت های ما با شاخص هایی به شرح زیر تدوین می شود :

الف) موسیقی بنیادی و آموزش حرکت یک روی آورد فرآیند محور است که سهم خلاقیت و فعالیت کودک در آن بسیار زیاد است و در مقایسه با فرآیند تولید محور بدین گونه متمایز می شود که فرد یا گروه با محتوای زیبایی شناختی منحصر به فرد خود درگیر موسیقی می شوند.

این زنجیره از فعالیت ها( اکتشافات ، خود هدایتی، بداهه پدازی، خلق و ساختن) با ادراک فرد عمل با ابزار آموزشی و بازتاب دیگران شکل می گیرد.

ب) موسیقی بنیادی شامل عناصر پایه موسیقیایی نظیر صدا، پویایی و زمان است. علاوه بر آن به مقیاس های اختصاصی نظیر زیاد/ کم، بلند/ کوتاه، ناگهانی/ تدریجی، شدید یا ارام نیز توجه شده است.

ج ) آموزش موسیقیایی بنیادی غالبا در گروه شکل می گیرد. در نتیجه فرآیند موسیقیایی با تعامل بین افراد شکل میگیرد بدین ترتیب با چنین ابزاری جنبه های چون تقلید فعالیت / انجام حرکات متضاد، جلوآمدن/ عقب رفتن می تواند از اهمیت خاصی برخوردار باشد.

د) نتیجه چنین فرآیندی با ترکیب بندی و شکل های مرسوم موسیقیایی قابل قیاس نیست . چه، به ندرت قابل پیش بینی است و فقط گاهی اوقات امکان تکرار آن وجود دارد. در واقع توافق اولیه بر این است که می توانیم با آموزش ظرفیت موسیقیایی را افزایش دهیم و یا ساخت های حرکتی ممکن را ایجاد کنیم و در این راستا فعالیت های آموزشی فقط در جهت شکل گیری قالب های تصادفی هدایت می شوند قالب هایی که پرکردن آن ها همواره به شکل جدیدی صورت می گیرد.

فهرست فوق از سویی مربیان را به سمت دستیابی به صلاحیت بیشتر و بهره گیری از توانمندهای بالاتر در فرآیند های هنری و تعلیم و تربیتی هدایت می کند. از سوی دیگر ضروری است از واسطه های متفاوت برای بیان فردی نظیر موسیقی، حرکت، گفتار به شیوه هنری استفاده می شود.همچنین گروه های سنی متفاوت باید کاملا بر اساس اصول روانشناسی تحولی و با ابزار و محتواهای آموزشی تحت تعلیم قرار بگیرند و بالاخره طرح های آموزشی مختلف در جلسات آموزشی پس ارزشیابی به یکدیگر پیوند داده شوند تا شکل خلاق به خود بگیرند. همواره باید میزان انعطاف پذیری روش های آموزشی و آزاد اندیشی ارف-شولورک را در آموزش موسیقی در مقایسه با دیگر شیوه های آموزشی به یاد داشته باشیم. و به خاطر بسپاریم چنانچه ظرفیت های فردی و توانمندی های و طبیعت بالقوه خود را به کار ببندیم همواره می توانیم بخش ارزشمند یک فعالیت آموزشی باشیم.

منبع: