اینکه بسته بودن در منزل، بسته بودن شیر گاز یا قفل بودن ماشین را چک کنید، رفتاری طبیعی و حتی درست و سلامت است؛ اما اگر از اختلال وسواس فکری یا (OCD) Obsessive Compulsive Disorder رنج می‌برید، افکار وسواسی و رفتارهای اجباری شما آنقدر تکرار می‌شوند که در زندگی روزمره شما ایجاد وقفه و اختلال می‌کنند و موجب اضطراب شما می‌گردند. OCD یا وسواس اجباری نوعی اختلال اضطرابی است که موجب ایجاد افکار غیر قابل کنترل، غیر ارادی و ناخواسته می‌شود و شما دائماً احساس می‌کنید مجبور به انجام کارهای خاص هستید. فرد مبتلا به وسواس اجباری می‌داند که افکار وسواسی و رفتارهای اجباری او غیرمنطقی و حتی غیر لازم است؛ اما با این وجود نمی‌تواند در مقابل آن‌ها مقاومت کند و کارهای غیر لازمی را دائماً انجام می‌دهد. افرادی که دچار این اختلال هستند، دائم اضطراب دارند که مبادا در باز شود و دزد بیاید، یا زیر گاز روشن باشد و خانه آتش بگیرد، یا اگر فرد بعد از دست‌شویی کمتر از بیست بار دست خود را بشورد احساس می‌کند همچنان میکروب‌ها روی دست او ماندگارند. اغلب افراد مبتلا به وسواس برای کاهش اضطراب ناشی از این اختلال به الکل و مواد مخدر هم روی می‌آورند؛ ولی اینها راهکار نهایی نیستند و این شکل اعتیادها، تنها چرخۀ اختلال وسواس را وسیع‌تر می‌کنند.
بيماري وسواسي جبري در سه بخش ظهور می‌کند: اول افكاري كه بيمناك‌تان مي‌كنند و شما را نسبت به موضوعی خاص می‌ترساند (همان وسواس‌ها) دوم اضطرابي كه احساس مي‌كنيد و رفتارها و اعمالي را انجام مي‌دهيد تا این اضطراب را کم کنید (همان رفتارهای جبری) و سوم افکاری که در ذهن شما هستند و شما دائما به رفتارهای خاص و یا موضوعاتی خاص فکر می‌کنید. (همان وسواس‌های فکری).
انواع وسواس اجباری
بیشتر افراد مبتلا به وسواس اجباری در یکی از دسته‌های زیر قرار می‌گیرند:

  • وسواس برای شستن و تمیز کردن؛ این افراد دائما در حال شستشوهای غیرلازمند و از آلودگی هراس شدیدی دارند. ترس از آلوده شدن به میکروب‌ها یا خاک و یا آلوده کردن دیگران در این افراد امری شایع است.
  • وسواس برای چک کردن و کنترل غیر لازم؛ چک‌کننده‌ها مرتباً مواردی مثل خاموش بودن گاز یا بسته بودن در خانه و ماشین را بررسی می‌کنند از خطر و یا آسیب هراس دارند.
  • وسواس در مورد کامل نبودن کارها و احساس گناه دائم در مورد رفتار و یا وضعیت خاص؛ این افراد اضطراب این را دارند که اگر همه چیز کامل نباشد یا درست انجام شود، اتفاق وحشتناکی رخ خواهد داد و یا مجازات سختی در انتظار آنان خواهد بود. ترس از دست دادن کنترل یا آسیب رساندن به خود و دیگران، افکار و تصاویر جنسی تهاجمی یا خشونت‌آمیز، تمرکز بیش از حد به عقاید مذهبی یا اخلاقی یا عقاید خرافی و اعتقاد شدید به خوش‌شانسی یا بدشانسی در این افراد به وفور دیده می‌شود.
  • وسواس نظم و ترتیب؛ این افراد وسواس نظم و تقارن دارند و ناخواسته روی رنگ‌ها و شکل‌های خاصی تعصب به خرج می‌دهند. آن‌ها ممکن است در مورد شکل اعداد و یا چینش خاص و دکوراسیون محیط دقت و توجه بی‌مورد و غیر لازمی به خرج دهند و اگر محیط نظم دلخواه آنان را نداشته باشد؛ دچار اضطراب‌های شدیدی خواهند شد. این دسته از افراد فکر می‌کنند همه‌چیز باید در جای خاص خود و به شکل دلخواه آنان باشد و اشیا و حتی افراد با نظم و ترتیب خاصی در ای خود قرار گیرند.
  • وسواس برای نگهداری اشیاء و دور نینداختن وسائل؛ این افراد می‌ترسند اگر چیزی را دور بیندازند  اتفاق بدی برایشان رخ بدهد. آن‌ها به صورت ناخواسته و غیرارادی حتی وسایلی که سال‌هاست از آن‌ها استفاده نکرده‌اند را نگه‌می‌دارند و دائما فکر می‌کنند این وسایل ممکن است روزی به دردشان بخورد. حتی این افراد زباله‌ها را نیز دور نمی‌اندازند و دائماً نگران از دست دادن اشیا و حتی افراد و نزدیکان خود هستند. این افراد ممکن است از افسردگی، استرس و اضطراب پس از بروز حادثه (PTSD) Post traumatic stress disorder ، خرید‌های غیرلازم و اجباری و یا بیش فعالی نیز رنج ببرند.
                                                    
    بروز اختلال وسواس فکری معمولاً در دوران بزرگسالی یا بزرگسالی اتفاق می افتد اما گاهی کودکان هم علائمی دارند که شبیه OCD است. علائم سایر اختلالات مانند ADHD))Attention-deficit/hyperactivitydisorder و بیش‌فعالی، اوتیسم و یا برخی تیک‌های عصبی نیز می‌تواند مانند اختلال وسواس به نظر برسد؛ بنابراین بررسی دقیق پزشکی و روانشناختی قبل از هرگونه تشخیص ضروری است و نباید این علائم و نشانگان را با وسواس اجباری اشتباه گرفت. رفتاردرمانی و شناخت تفاوت بین وسواس، ترس، اجبار و اضطراب کمک شایانی به درمان این قبیل اختلال‌ها می‌کند و با کمک رفتاردرمانی و رواندرمانی و با یادگیری تکنیک‌های به روز و موثر می‌توان به این رفتار غلبه کرد و زندگی سلامت و طبیعی داشت.

چطور وسواس اجباری را بشناسیم و مدیریت کنیم؟
اولین قدم برای مدیریت علائم OCD شناخت محرک‌ها، افکار یا موقعیت‌های بروز وسواس اجباری شماست. لیستی از محرک‌هایی که سبب بروز رفتارهای وسواسی شما می‌شوند تهیه کنید و میزان شدت ترس یا اضطرابی که در هر موقعیتی تجربه کرده‌اید را ارزیابی کنید. بعد رفتارهای اجباری یا راهکارهای ذهنی که  برای کاهش اضطراب خود استفاده کرده‌اید را یادداشت کنید و به این اضطراب و رفتاری که برای رفع آن انجام دادید امتیاز دهید. به عنوان مثال اگر از آلوده شدن به میکروب‌ می‌ترسید دست دادن با دیگران یا دست زدن به در تاکسی برای شما امتیاز منفی4؛ از مثبت 10 دارد. مثلا اگر به در دستشویی عمومی در پارک دست زدید، امتیاز منفی 5 به خود دادید و برای رفع این آلودگی و رسیدن به حالت مثبت 10، باید 14 بار دست خود را بشویید. یادداشت این علائم، محرک‌ها و رفتارهای رفع استرس می‌تواند به شما در پیش‌بینی رفتارتان یا پیش‌بینی خواسته‌های اجباریتان قبل از ظهور کمک کند.
به عنوان مثال اگر رفتار اجباری شما شامل بررسی قفل بودن در و پنجره یا خاموش بودن وسایل برقی و گاز است؛ با یادداشت کردن دقیق اینکه در را قفل کردید و گاز را خاموش نمودید می‌توانید از بروز رفتار تکراری و چک کردن مکرر در و پنجره جلوگیری کنید.
یک تصویر ذهنی دقیق از قفل کردن درها یا شستن دست‌تان ایجاد کنید و سپس به صورت ذهنی و یا روی کاغذ یادداشت کنید که پنجره را بستم یا دستم را شستم. اگر مجدداً افکار وسواس جبری به سراغتان آمد می‌توانید با این یادداشت روی کاغذ یا در ذهن؛ به خود اطمینان دهید که کار لازم را انجام دادید و نیاز به انجام مجدد آن نیست و اضطرابی در این زمینه به سراغ شما نخواهد آمد.
نوع دیگر روش مقابله با وسواس استفاده از روش (ERP) Exposure and Response Prevention یا مواجهه با مشکل از طریق درمان شناختی است. این روش با روشی که در بالا مطرح شد متفاوت و حتی برعکس آن است. ابتدا به نظر می‌رسد دوری از موقعیت‌هایی که افکار وسواسی شما را تحریک می‌کند راه‌حل خوبی باشد؛ اما گاهی هرچه بیشتر از این موقعیت‌ها دوری کنید، ترس بیشتری به سراغ شما می‌آید و بهتر است با قرار دادن مکرر خود در معرض محرک‌های OCD و وسواس جبری بتوانید یاد بگیرید که چطور در برابر اصرار برای رفتارهای اجباری خود مقاومت کنید.

ERP  یا مواجهه سازی و پيشگيری از پاسخ عملی از شما می‌خواهد كه خود را به طور مكرر در معرض منبع وسواس خود قرار دهید و بعد از رفتارهای اجباری كه برای كاهش اضطراب انجام می‌دادید؛ خودداری كنید. مقابله با ترس و اضطراب ممکن است برای شما بسیار دشوار و حتی غیرممکن باشد؛ اما تمرین‌های ERP را ابتدا برای رویارویی با ترس‌های کوچک‌تر شروع کنید و سپس راه خود را به سمت بالارفتن از نردبان ترس‌های بزر‌گ‌تان را یاد می‌گیرید. از به چالش انداختن خود نگران نباشید. خود را کودکی فرض کنید که تلاش دارد راه رفتن را یاد بگیرد. مسلماً در ابتدای کار زمین خواهید خورد؛ اما به مرور زمان می‌توانید به مشکلات‌تان غلبه کنید و بدون ترس و بدون انجام رفتارهای تکراری و وسواس‌گونه زندگی عادی خود را ادامه خواهید داد.